و تنها خدا می داند که چقدر چشم انتظار آمدنش بودند. چشم انتظار که نه، دل انتظار... از آدم صفی (ع) تا خاتم نبی (ع)، از علی (ع) تا حسن عسگری (ع)، همه منتظر «او» بودند...همگی منتظر تحقق وعده ی حق جل و اعلی... منتظر «بقیة الله»...
دل اهل خانه ی سید سامراء را، غوغایی بی شکیب مسحور کرده. شوری است و شعفی ناگفتنی، که تنها در هاله ای از حیا در چشمان اهل ولا موج می زند...
نبض آفرینش، امشب از اینجا می زند...
گل نرگس و عطر یاس، اینجا جمع است...
نفس های به شماره افتاده ی زمین، فریاد می زند که لحظه ی طلوع دوازدهمین خورشید درخشان «آل یاسین» آمده است و زین پس بر مدار «او» می گردد و طواف می کند...
صبح، نزدیک است...
و تنها خدا می داند که چقدر چشم انتظار آمدنش هستند...
صبح، نزدیک است...
و تنها خدا می داند که چقدر چشم انتظار آمدنش هستیم...
چشم انتظار که نه، دل انتظار...
هَل اِلیکَ یَابنُ اَحمَدَ سَبیلٌ فَتُلقی...